همشهری آنلاین – گروه سیاسی: با هشت ماهه شدن توقف مذاکرات احیای توافق هستهای گمانهزنیها درباره ادامه وضعیت فعلی ادامه دارد. برخی کارشناسان معتقدند که وضعیت کنونی قابل ادامه دادن نیست اما با توجه به انتخابات پیش روی آمریکا، توافق ایران، چین و عربستان تغییراتی بر معادلات روی میدهد. از سوی دیگر انتشار اخباری از سوی رسانههای غربی باز هم موضوع مذاکرات هسته ای ایران را در فضای رسانه ای پر رنگ کرد.
اروپا آمریکا را در مورد ایران تحت فشار گذاشت | طرح توافق موقت چیست؟
ابولقاسم دلفی سفیر و دیپلمات پیشین و تحلیلگر مسائل بینالملل در گفتوگو با همشهری آنلاین درباره ذینفعان و متضرران وضعیت امروز صحبت کرد. دلفی معتقد است که فقط رژیم اسرائیل از طولانی شدن توقف و تعلیق مذاکرات ایران و غرب سود میبرد.
در ادامه مشروح این گفتوگو را میخوانید.
توقف رسمی مذاکرات ایران و طرفهای برجام هشت ماهه شد. ادامه این شرایط تعلیق به سود کدام طرفهاست و ذینفعان اصلی آن چه کشورهایی هستند؟
شرایط فعلی در کلیت خود به نفع هیچ یک از طرفها نیست. اگر مذاکرات از سر گرفته شود و به سمت حل و فصل مسائل پیش رود طبیعتا همه طرفها به اندازه خود نفع میبرند. امروز اروپاییها شرایط خوبی ندارد. جنگ اوکراین و فشارهای روسیه و پیامدهای این جنگ برای اقتصاد، امنیت و انرژی اروپا مشکلاتی را برای آنها به وجود آورده است. هر چند که اروپاییها با نوعی سختی کشیدن و تحمل گرفتایها در حال عبور از شرایط فعلی است. از سوی دیگر روسیه نیز تصور میکرد که با حمله به اوکراین ناتو را از مرزهای خود دور میکند اما امروز میبینیم که نه تنها موفق به این کار نشده بلکه کشورهای جدید شمال اروپا نیز در نتیجه تهاجم روسیه به ناتو پیوستند. بنابراین سلاحهای اعضای ناتو به وفور در اختیار اوکراین قرار گرفته و آنها با این سلاح در حال نبرد با روسیه هستند.
از سوی دیگر آمریکاییها در سال قبل از انتخابات هستند و شرایط خاصی در این زمان در آمریکا حاکم میشوند. احزاب حاضر هستند برای انتخابات از همه چیز بگذرند تا بتوانند قدرت را به دست بیاورند. اگر شرایط به سمت تعدیل و حل و فصل شدن مسائل با ایران پیش برود جمهوری خواهان و دموکراتها هر یک به نوعی نفع خواهند برد. هر چند که تفسیر آنها متفاوت است و دو حزب درباره اینکه مذاکرات به چه سویی برود همسو نیستند. همچنین وضعیت سیاسی آمریکا تحتالشعاع وضعیت اسرائیل نیز هست و مسئله امنیت این رژیم برای آنها همواره از اولویت بالایی برخوردار است. بنابراین اسرائیل نیز بخش دیگری از این معادله است و این رژیم ذینفع دیگر شرایط موجود است.
ایران در این معادله چه جایگاهی دارد؟
از نظر ایران مذاکرات و رسیدن به راه حل احیای توافق هستهای بهترین و شاید تنها پنجرهای است که میتواند ما را از شرایط فعلی خارج کند. وضعیت امروز یعنی توقف مذاکرات و بی میلی به ازسرگیری آن و تشدید فشارهای بیرونی بر ایران خواسته اسرائیل است. این تعلیق بهترین شرایط را برای اسرائیل فراهم میکند و به زعم آنها فشار بیشتر بر ایران فضای تنفسی برای این رژیم به وجود میآورد. این در حالی است که این رژیم در بدترین شرایط داخلی است و مشکلات عدیده در داخل اعم از دولت بی ثبات به وجود آمده است. پس عدم تداوم مذاکرات و ادامه وضعیت فعلی به سود هیچکس به جز اسرائیل نیست.
سوی دیگر ماجرا این است که ایران عنصر اصلی در معادلهای است که میتواند مذاکرات را دوباره به جریان بیاندازد. در دولت سیزدهم مذاکراتی انجام شده و در ادواری از آن دو طرف به توافق نزدیک شدند. اما شواهد درباره میزان تمایل ایران به مذاکرات و تعهداتی که به شرق دارد فضایی را به وجود آورده که پیگیری مذاکرات دور به نظر میرسد. نکته دیگر اینجاست که در صورت حل نشدن مشکلات با آژانس مذاکرات هستهای نیز به نتیجه نمیرسد. بنابراین ایران چندان به مشکلات با آژانس بها نمیدهد و اگر گهگداری اتفاقات و توافقاتی روی دهد نیز زودگذر است.
به نظرتان توافق ایران با عربستان چقدر بر وضعیت گفتوگوها با غرب تاثیرگذار است؟
اتفاقی که با توافق سه جانبه ایران، چین و عربستان رخ داده تحولات داخل منطقه را به هم ریخته است. ایران بر اساس موافقت نامه سه جانبه امنیت و ثبات خلیج فارس را متعهد شدیم و در آن مشارکت داریم. این موضوع یکی از خواستههای آمریکا هنگام خروج از توافق هستهای بوده است و یکی از دلایلی که آنها بحث برجام دوم و سوم را مطرح میکردند. اما امروز ثبات منطقهای با مشارکت ایران در حال رخ دادن است. سوریه در حال بازگشت به اتحادیه عرب و تبدیل شدن به کشوری عادی است. جنگ یمن نیز در آستانه رسیدن به پایان و مذاکره و صلح این کشور با عربستان است.
ادامه این روند به لبنان و ریاست جمهوری این کشور میرسد. این نقطهای است که باید توجه بیشتر به آن داشته باشیم و میتواند ایران منطقه و اروپا را به یکدیگر وصل کند. اروپاییها به ویژه فرانسه بسیار در ثبات لبنان ذی نفع است و ما میتوانیم در این وضعیت فضای تنفسی برای خود ایجاد کنیم.
اما باید توجه کنیم که ثبات و امنیت منطقهای تاثیری بر وضعیت اقتصادی ما ندارد. یعنی تحریمها تغییری نمیکند و محدودیتهای شدید بانکی همچنان به قوت خود باقی است. این در حالی است که فشارهای دیگری با موضوع حقوق بشر و سپاه پاسداران که اروپاییها آن را مطرح میکنند نیز بر ایران اضافه میشود. موضوع دو تابیعتیهای زندانی در ایران نیز در محافل غربیها مطرح است و اهرم فشاری بر ایران شده است.
غربیها که در ظاهر از این توافقها و همگرایی منطقهای استقبال کردند اما در اصل چه نگاهی به این وضعیت دارند؟
تحلیلی که غربیها بیشتر آن را مطرح میکنند این است که ایران با خلاص شدن از موضوع مذاکرات هستهای و بستن پنجره آن با قراردادن سه جانبه ثبات و امنیت نسبی در منطقه برای خود ایجاد کردیم. در چنین شرایطی آنها معتقد هستند که ایران تبدیل به نیروی مشخص برای فشار برا اسرائیل شده است و نشانههای آن را سفر رییس جمهور به سوریه و سفر وزیر خارجه به لبنان و رفتن به مرز با اسرائیل و اتفاقات که کرانه باختری رخ داده میدانند. بنابراین آنها فشار بیشتر بر ایران میآورند و شرایطی را تدارک میبینند که تداوم فشار وجود داشته باشد.
این وضعیت به وجود آمده و نتیجه آن این شده که ما با افزایش فشارها میخواهیم اهرمهای خود را به بازی بگیرم. آزادشدن دو زندانی دو تابیعتی فرانسوی نیز در همین راستا رخ داد. ایران میخواهد که اروپا را تحت الشعاع قرار دهد. امروز اتباع ۶ یا ۷ کشور اروپایی در ایران زندانی هستند و این موضوع در نشست پنج شنبه گذشته سران اتحادیه اروپا نیز مطرح شده است. از سوی دیگر با وجود اینکه تبادل زندانیان با آمریکا با وجود توافقهای مقدماتی در عمان متوقف شده است. این دیپلماسی به معنای یک بازی چند وجهی برای خلاصی از فشار روابط نابرابر است. اما امتیازات این چنینی به اروپا به اندازهای نیست که بتواند حجم فشار بالا را کاهش دهد.
در شرایط فعلی با توجه به آنچه راجع به مذاکرات گفته میشود به نظر میرسد که طرفهای ذی نفع از جمله ایران، روسیه، چین و غربیها دیگر چندان تمایلی برای به سرانجام رساندن مذاکرات ندارند. توافق سه جانبه نشان داده که ما تعهداتی را در منطقه قبول میکنیم که ثبات منطقهای بهتر شود. چین و روسیه نیز از ابتدای مذاکرات هستهای با آن همراهی نداشتند و بعید است که امروز با روابط فعلی رضایت دهند ایران به سمت سلاح هستهای برود.
بنابراین غربیها به شکل دوفاکتو از تفاهمات ایران با روسیه و چین به این جمع بندی رسیدند که رفتن ایران به سمت بمب جدی نیست. البته ممکن است این موضوع را چینیها نیز مستقیم به اروپاییها اطلاع داده باشند. ممکن است در ادامه اتفاقات دیگری نیز درباره سومین وجه مسائل درباره موضوعات نظامی نیز رخ دهد. به این دلایل آمریکا و اروپا به اهدافی که در برجام به دنبال آن بودند به شکل غیرمستقیم میرسند و انگیزه چندانی برای ادامه مذاکرات ندارند. چراکه در صورت به نتیجه رسیدن مذاکرات باید تحریمهای هستهای و بانکی ایران برداشته شود و وضعیت اقتصادی کشور تحت تاثیر قرار میگیرد. آنها این تعهدات را نمیدهند و ما نیز تحت فشارها باقی میمانیم اما تعهدات به شرق محکمتر از گذشته خواهد بود.
نظر شما